پيام دوستان
+
به نام خدا
*
پيکي که سوار رخش باد است گل است
شاهي که تمام عمر شاد است گل است
پائيز! ز تيغ خود مترسان ما را
چيزي که در اين باغ زياد است گل است!
*
#لنگرودي
#ارجمند
كيوان گيتي نژاد و
39 دقيقه قبل
« لنگرودي »
.
Download free pc gam
https://repackgames.ir/far-cry-5/
my writings
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
https://eitaa.com/parsiblog
كيوان گيتي نژاد و
خانم معلم من مي تونم از شما بخواهم در بخش خصوصي با شما يک راز را در ميان بگذارم؟؟
+
چند وقت پيش با يکي از دوستان قديمي بعد از کلي کش و قوس تونستيم چند کلمه حرف بزنيم و آدرس اينيستا رد و بدل کنيم
يک استوري گذاشته بودم به شدت خيلي زياد واکنش نشون داد توهين کرد و رفت
فقط خواستم اينو بگم که کاش آدم تو بچگي بمونه ...آدم ها هر چقدر بزرگ تر ميشن ترسناک تر ميشن...حاضرن به خاطر عقايد و سلايقشون حتي آدم هم بکشن...
كيوان گيتي نژاد و
103/1/8
احترام که محترما پذيرفته شده است اما اين باور چه واکنش و چه بازده و چه تصويري در عالم ظاهر و خارج ايجاد مي کنه يا جامعه پيرامون ما را با چه اثرات و چه واژه هايي اون طرز تفکر و اعتقاد عيان شده و عرضه گرويده در جامعه و تاثير آن در سواد زندگي فردي يا سياسي افراد ايجاد مي کند تا زماني که عقيده فردي باشمحترم ولي زماني ک فرد عقيده اش را در جامعه عرضه مي کند اينجا محترم خانوم مشروط
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
+
[تلگرام]
+
من سالـ ـهاست که *نيستـ ـم*!
نيستم که بدانم
تمام هستي
شما را فَريـاد ميزند
چه بيچـ ـاره من
که خويش را
از اين همه حضـور
*دَريـغ* کردهام
آقا جان...
.
.
آفتابــ:(
my writings
103/1/4
+
نمـي دانم *شــب ها*
من *شاعــر* مي شــوم
و تــو را *غــزل بــاران* مي کنــم
يا تــو *بهانـــه* مي شوي
و من
غزل غزل *مي بـــارم*!
my writings
103/1/4
19 فرد دیگر
98 فرد دیگر
+
هُوَ الصبور...
من انتظار کشيدن را بلد نيستم
اما اين را خوب ميدانم...
وقتش که برسد
تو خوداَت ميآيي،
«*نا گَـ ـهان*»...
در من *شِـ ـعر* ميشَوي...
و از لَبـ ـهايم *سَرازيـ ـر*...
.
.
آفتابــ
my writings
103/1/4
+
صداي نازک اين گل مرا مي اندازد
به ياد غنچه.بي رنگ و بوي پرپر خويش
#دلم_گرفته از اين لحظه هاي سرگردان
کنار خواهش سنگ مزار دلبر خويش
*
به ياد همدم تنهائيم که تنهايم
گذاشت ... کاش از اين راه باز برگردد
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند
sobhan
103/1/3
آيا رسد پايان اين ايام رخوت و نا اميدي آيا همه پوچ بود و از پي آزار دل شد 15 سال پرسه در برزخ ماهوت آيا به پايان ميرسد اين نم نم بلا و تزوير و دروغ آيا آشيانه بر باد رفت آنجا که خيال راحت شد از نبود فايده اي از پي باور خوش صداي بت دلهره ايام کجا رفت که امروز هيچ و پوچ است اما بهتر از آن است که سقوط هوشياري آيد سراغت در تاريکي و ظلم ات راحت تر مي دهي جان تا کنار بت خندان دلبر خويش
+
به نام خدا
*
ما هم به #عشق_روي تو رفتيم و آمديم
اي جان ما فداي تو و غبطه خوردنت
*
#لنگرودي
sobhan
103/1/3
غبطه تو از سر ليلي است و مجنون شدي و زيبا بودي ثمره شجره طيبه اهل بيت اولويت ات شدي منم غبطه مي خورم که عاشق شدم بنده کوه ال ابايت شدم بنده بودم گداي خشت خام اهل و ديارت شدم بنده عشق ام و گداي کوي حيدرم خادم آسمان رضايم و غبطه حيدر را از زيني و مظلوميت روقيه مي کشم شايد روزي کنج خرابه به خواهرم بپيوندم و فداي کوه ثمره شجره اهل بيت شوم لبيک يا حيدرکرار و حيدر حي و ثاني
+
سلام آيا کسي هست که منو بشناسه و سلام منو پذيرا باشه؟
*جهادي
102/12/16
الحمدالله هنوز بر سر عهدم هستم نامرد باشم اگر نذرم را به بخشش آبرو و يارانم تاابد در دل و جانم بر رخ و دام جاري و ساري باقي كنم و بر آن متعهدشوم نگاهي كن خيرت را بر اين گنهكار جاري كن تا از برايت نماز شكر اين فرشته مستوحى كه به قدر عطايت شوم وجاري كنم
sobhan
102/12/16
2-دانلود آهنگ
102/12/15
اي عشق تو امان ام دادي امانم بريدي تو به من شور دادي و اشتياق را از دلم زدودي من با مهر آمدم و تو به تنهايي من را سپردي من با خوشي با تو سخن گفتم و تو با درد جوابم نوشتي خواهش من از اوج عشق جاري شد و تو پرسش ات از انتهاي بي وفايي من طلب يار کردم و تو مغفرت براي مرده ام فرستادي حال بگو در اين معبر پر از رفاقت و مهر و عطوفت عشق من عاشق را به کدامين سکه ضرب نمودي
+
هو الحق
*
من متهم اصلي پرونده عشقم
چشمان مرا بر سر اخلاص گرفتند!!
*
#زين_العابدين_آذرارجمند_لنگرودي
#ارجمند
#لنگودي
2-دانلود آهنگ
102/12/15
حي من پرونده ام بسته شد بازي من ختم به استراحتگاه هم کيواني که درست است آخر پدر سوخته اند ولي جبر زمانه با آنها اينگونه تا نموده است اونجا ديگر الحمدالله نه برزخ نه قيامت تا چشم کار مي کنه پدرسوخته هايي که سينه مادر را گاز گرفته اند ولي تمام ميشه همه اين آزمونها کسي ديگر سوال طرح نمي کنه براي قيمت گذاشتن به يک مجنون
اخلاص را ديگر جويا نيست احدي فقط نمي دانم به زندان تن دهم يا از اين سراي بروم جايي که ديگر کسي نمي پرسد اين مجنون لياقت نداره يا داره فقط مي بينم اونجا دشمناني که در تحيرند که اين ديوانه از دست کساني که او را به حبس گسيل داشته اند باز در فکر کساني ست که صاحب قفس هاي آماده براي نابود کردنش حتي الان هستند و او برايشان شعر مي گه و در پي يار
اينه ديگه درست دشمنان کارشون حرف نداشت و من را طوري از چرخه عشق بيرون کردند که هرچند غير اين هم نميشد داستان کيوان مجنون ولي من از عشق ام و از خانواده ام حتي در عمق مجازات و پاي دار هم لبيک يا سيد علي و به عنوان آخرين خواسته ارسال پستي براي خانواده ام هستم اي دشمنان من بنوشيد از شيره جان من که حلالتانباد که واقعا دست مريضا داشتيد من باختم
خداحافظي مان در چند روز آينده سالها دوريم از چنگال هم و شما هم به راحتي مي توانيد تمام عصبانيت ک دشمني يتان را در آنجا که آدمها با مرده فرقي ندارند آنجا که هويت خود فراموش ميشه و مثل يک لجن زاري که طبيعت هرجور بخواد با اون مي کنه ديگر چه بهتر و راحت تر از اين مي خواستيد کيوان اسير شما شد نوش جانتان هرچند بي بها بودم از نخست و مادرتون را به عزا نشاندم راحت نکرديد از اين ديوانه